Sunday, April 19, 2009


باور داشتن به امام مهدی (عج)و فلسفه انتظار، به نظر من، به معنی نشستن و دست روی دست گذاشتن نیست که فقط بگیم یکی‌ میاد از تبار پیامبر و عدل رو در زمین جاری میکنه و ما هم خوش حال میشیم و همین ... بلکه انتظار یعنی‌ آمادگی ... یعنی‌ فراهم سازی نیروها و رشد دادن استعدادها ... تا وقتی‌ که زمین به نور مبارک ایشان روشن شد همه چیز برای اجرای فرمان حق توسط ایشان فراهم باشه.

مثل وقتی‌ که منتظر مهمان هستی‌ و قرار هست عزیزی بیاد که خیلی‌ کارش درست هست و میدونی‌ که با اومدنش کلی‌ از مسائل اهل خانه رو حل میکنه و به انجام میرسونه ... اون وقت میری خانه رو جارو کنی‌، تمیز کنی‌ و ... و خودت رو برای مهمان حاضر کنی‌ و از اون مهمتر "زمینه سازی" کنی‌ برای اجرای تدبیر آن عزیز برای حل مشکلات اهل منزل ...

حمید جان ... من خیلی‌ رو این موضوع فکر کردم ولی‌ تنبلی من و مشغلهٔ این زندگی‌ پر از دغدغه‌های دنیا نگذاشته که جواب خیلی‌ متقن و موثق تری برای اینها پیدا کنم ... ولی‌ ... فکر می‌کنم ...

باور به مهدی (علیه سلام) ... باور به نجات یافتن "فقط عده قلیلی در آخر زمان" نیست ... باور به مهدی ... باور به نجات یافتن "بشرییت" هستش ...

اینکه بدونی این دنیا دیگه اینقدر هم بی‌ حساب نیست ... اینکه بدونی خدا به قولش عمل میکنه ... قهرمان پروری نیست قطعا بلکه امتحانی‌ هست برا ما ... همهٔ ما، که چقدر به آمدن این مهمان باور داریم و چقدر در "زمینه سازی" برای ظهورش کوشا هستیم ...

فرقش شاید با همون مثال "قهرمان پروری" این باشه که دست رو دست نمیگذاریم تا یک "قهرمان" بیاد و وضع ما خوب بشه و بعدش همه چی‌ فراموش ... خودمون با کارهئ خوب و "خانه تکونی دلهامون" از وجود مقدسش دعوت می‌کنیم که شاید ما رو هم جزو سرباز هاش داشته باشه ...

یا حق